عاشق Country Roads ام تو "الد ترافورد"...وقتی هزاران نفر دست تو دست هم فریادش میزنن، که از شکوهش اشک تو چشمت جمع می شه و یه حس غرور... بی اونکه بدونی چرا انگار می شی جزئی از اونها، اونهایی که این چند ماه پشت میزهای سه هزار پندی می نشستند و تو غذاهای چند صد پندی جلوشون می گذاشتی. حالا انگار روی صندلی های استادیوم در مقابل تیمی که دوستش دارن، در مقابل هدف شون همه یکی شدن دست تو دست هم ، و فریاد می زنن :
Country roads, take me home
To the place I belong
West virginia, mountain momma
Take me home, country roads
عاشق "میکی" ام تو Hustle اونجا که وقتی به یکی از کله گنده های انگلیس رودست می زنن و همه جمع می شن تو دفتر طرف تا بازی رو براش رو کنن، کله گندهه می پرسه چرا؟ شماها که پو ل ها رو بردین! چرا اومدین اینجا؟ اگه دستگیرتون کنن چی؟....میکی می خنده و میگه "نمی اومدیم که همه ی این صحنه ها رو از دست بدیم؟ ما بازی نمی کنیم که برنده باشیم، بازی می کنیم که لذت ببریم !! "

عاشق "باگ مورن" ام تو خداحافظ گاری کوپر ... اونجا که دست دختره رو می گیره و میارش به کلبه که به عنوان یه نمومه ی کثافت اجتماعی و آدم کشی اسپرماتوزوئیدی نشون رفقاش بده...
...
و این شعر که این روزهای خرداد هر لحظه با منه... وقتی زمزمه اش استوارم می کنه و وجودم رو سرشار از ایمان به خواستن هایم و مردی که "پایان صبوری اش آغاز امیدواری ماست"، میر حسین موسوی ....
این همه پیچ، این همه گذر
این همه چراغ، این همه علامت
و همچنان استواری به وفادار ماندن
به راهم
خودم
هدفم
و به تو
وفایی که مرا و تو را به سوی هدف راه می نماید
"مارگت بیکل، از ترجمه های بی مانند احمد شاملو"
