برای یک کارگردان پاییزی که مثل هیچ کس نیست

سه نقطه

تنها سه نقطه

برای آنچه که می خواهی بشنوی

و آنچه که نمی توانم گفت

سه نقطه

تنها سه نقطه

برای آنچه که باید بشنوی

و آنچه که نباید گفت

سه نقطه

تنها سه نقطه ی بی در دسر

 

 

           "محمد رضا شرقی"

 

این آهنگ من رو سرشار می کنه...از چی؟نمی دونم...تو می دونی؟؟!!

 

If I were a swan, I'd be gone
If I were a train, I'd be late
And if I were a good man
I'd talk with you
More often than I do

If I were to sleep, I could dream
If I were afraid, I could hide
If I go insane, please don't put
Your wires in my brain

If I were the moon, I'd be cool
If I were a book, I would bend for you
If I were a good man, I'd understand
The spaces between friends

If I were alone, I would cry
And if I were with you, I'd be home and dry
And if I go insane
And they lock me away
Will you still let me join in the game

If I were a swan, I'd be gone
If I were a train, I'd be late again
If I were a good man
I'd talk with you
More often than I do

به عرياني بي شرم اين روز ها خيره شدن.براي انقراض ابر ها مرثيه گفتن و خدا رو پشت پنجره جا گذاشتن تنها می تونه كار من باشه... كار من...

 از بركت وجود تو بود رفيق ساده دل كه حالا اين همه بي خيالي رو جا مي دم توي وجودم و تو رو مثل سيگاري دود مي كنم و خداحافظ...

 دل به هيچ دادم و فتحي بزرگ بود رسيدن به اين صفر دايره...

باور كن ! دل نگران چيزي نيستم .تفي مي اندازم به صورت هر چه كه رفت و ديگر هيچ.... با من بخنديد .به بيشرمي هر چه كه رفت....

 اين خلا رو دوست دارم.پاهام روي زمين نيست.به در و ديوار مي خورم . اين مستي شيرين تمام بي خيالي هاي دنيا رو در من مي ريزه. من تمام رفته ها رو از وجودم بيرون ريختم به سادگي پرتاب اين كيسه زباله ي متعفن.

 كينه اي نيست و شكايتي . بي ارزش تر از اوني هستي كه بتوني تصور كني رفيق ساده دل بزدل من... گاه اگر مجالي بود برایت دعا مي كنم ...

و حالا منم و اين روز ها.به وقاحت واژه ي اميد مي خندم و دل مي سپارم به اين هيچ مقدس...و هستي را از روزنه هاي دود مي پايم.

 مي خواهم لحظه را خوش باشم چرا که فردا يعني دروغ. دروغي كه هر شب به آن دل مي بنديم تا زشتي امروز را گم كنيم.فردا را كسي دل مي بندد كه در حال هيچ ندارد.

 و من به وقاحت واژه ي اميد مي خندم...