دارم به یه چیزایی نزدیک میشم .یه چیزایی که گسه٬ تلخه٬...ولی جذابه!! از یه چیزایی دور میشم...اینم قشنگه!!...این روزا چقدر عجیب غریب شده!! ...می دونی شدم حکایت اون دونده ی ماراتن که قبل اومدن پشت خط مدام به خودش میگه: هی لعنتی یا همین الان بکش کنار یا اگه شروع کردی تا آخرش دووم بیار!!...
حالا ازت قدرت میخوام و قدمای محکم. میخوام فتحش کنم...چی رو؟ نمی دونم!!!
...
چقدر دلم میخواست زمستون بود٬ می رفتیم جمشیدیه...شاید با یه آهنگ معرکه مثل If you go away که عین این روزا عجیب غریبه!!!
...
If you go away
As I know you must
There will be nothing left
In this world to trust
Just an empty room
Full of empty space
Like the empty look
I see on your face
And I'd been the shadow
Of your shadow
If you might have kept me
...By your side
+ نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت توسط مینا
|